همه چیز از آنجا شروع شد که نگاهش به نگاهم گره خورد و فهمیدم خیلی وقت است دارد نگاهم میکند. و انگار فقط به من نگاه میکرد میان این همه انگار فقط نگاهش راه رفتن مرا برای قاب گرفتن میپسندید. من این طور فکر میکنم، شما میتوانید آن را به حساب غرور ابا و اجدادی ام یا به حساب دیوانگی ام بگذارید.
جزوه کتاب نظریه های مشاوره و روان درمانی شفیع آبادی (فصل دوم) بازدید : 359
دوشنبه 11 اسفند 1398 زمان : 14:42